خسف بیداء

از دانشنامه‌ی اسلامی


برای حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) یک ظهور است و یک قیام که ابتدا ظهور اتفاق می‌افتد و در این هنگام حضرت عیسی علیه السلام هم با عظمت و جلال از آسمان فرود می‌آید. و نیز همه روایاتی که در مورد گرد آمدن سیصد و سیزده نفر یاران خاص و دیگر یاران عام سخن می‌گویند در این هنگام است.

از تحقیق در بین روایات چنین بدست می‌آید که پس از سه ماه و هفده روز بعد از ظهور، قیام جهانی حضرت اتفاق می‌افتد. در این سه ماه و هفده روز، آن حضرت اطلاع رسانی می‌کنند و دین اسلام را به معنای واقعی همانگونه که نازل شده به تمام جهانیان می‌شناسانند و اکثر مردم چون دین اسلام را همان گم شده خودشان می‌یابند که همیشه در عقل و فطرت جستجویش می کرده‌اند به اسلام ایمان می‌آورند. مسیحیان جهان نیز چون حضرت عیسی علیه السلام را می‌بینند که دنباله‌رو حضرت است و پشت سر حضرت نماز می‌خواند، اکثر قریب به اتفاق آنها به اسلام ایمان می‌آورند.

سفیانی پس از ظهور حضرت مهدی علیه السلام در مکه لشگری را گسیل می‌دارد که حضرت را به قتل برساند. از طرف دیگر حضرت به همراه وزیرشان به مدینه تشریف برده بودند. حضرت وقتی از حرکت لشگر سفیانی خبردار می‌شوند مثل حضرت موسی علیه السلام "خائفاً یترقّب" (در حالی‌ که ترسان بود) از مدینه به سمت مکه حرکت می‌کند.

لشگر سفیانی هم به مدینه رفته و تا سه روز و سه شب در آنجا کشتاری وسیع و بیرحمانه به راه انداخته و چون حضرت را پیدا نمی‌کنند خیل عظیم لشگر که برخی تعداد آنها را صد و هفتاد هزار نفر و برخی دیگر دوازده هزار نفر ذکر کرده‌اند به طرف مکه روانه می‌شوند و به بیابانی به نام بیداء می‌رسند و در آنجا اطراق می‌کنند.

در این هنگام جبرئیل به اذن خدا ضربه‌ای به زمین می‌زند که هیچ کس از آنها نجات پیدا نمی‌کند و زمین دهان باز کرده و تمام آنها را با همه ابزار و ادوات جنگی شان می‌بلعد. طبق برخی روایات فقط دو نفر باقی می‌مانند. همچنان که امام امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: زمانی که سپاه سفیانی در راه مکه قرار می‌گیرند در سرزمین بیداء توقف می‌کنند. در این هنگام زمین آنها را فرو می‌برد. در آنجا ندا داده می‌شوند که: «و ای کاش می‌دیدی هنگامی را که [کافران‌] وحشت ‌زده‌اند [آنجا که راهِ‌] گریزی نمانده است و از جایی نزدیک گرفتار آمده‌اند».

و این جای نزدیک یعنی از پاهایشان گرفته می‌شود و یک مردی از لشگر برای پیدا کردن شترش خارج شده و بعد که برمی‌گردد هیچ کسی را نمی‌بیند و آن کسی است که مردم را به این حادثه خبر می‌دهد.

برخی دیگر از روایات بیانگر این است که دو نفر باقی می‌مانند به نام بشیر و نذیر که صورتهایشان به پشت سرشان برمی‌گردد. امام باقر علیه السلام می‌فرماید: این آیه در رابطه با آنها نازل شده است که: «یا أَیُّهَا الَّذینَ أُوتُواالْکِتابَ آمِنُوا بِما نَزَّلْنا مُصَدِّقاً لِما مَعَکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلی‌ أَدْبارِها»؛ ای کسانی که کتاب (خدا) به شما داده شده! به آنچه (بر پیامبر خود) نازل کردیم و - هماهنگ با نشانه‌هایی است که با شماست - ایمان بیاورید، پیش از آنکه صورت هایی را محو کنیم سپس به پشت سر بازگردانیم.

بشیر به طرف امام زمان می‌رود و وقتی به مکه می‌رسد که حضرت در مسجدالحرام و در کنار کعبه تشریف فرما هستند، او در حالی‌ که صورتش به عقب برگشته است در حضور حضرتش می‌ایستد و عرض می‌کند: من بشیر هستم. یکی از ملائکه به من فرموده است که محضر شما شرفیاب شوم و به هلاکت لشگریان سفیانی، شما را بشارت دهم. آری همه آنها در سرزمین بیداء در زمین فرورفتند. حضرت می‌فرمایند جریان خودت و برادرت را نقل کن. عرض می‌کند که من و برادرم در لشگر سفیانی بودیم که شهرها را از دمشق تا زوراء و همچنین شهر کوفه را ویران کردیم. آنگاه به مدینه آمدیم و این شهر را نیز در هم کوبیدیم و نیز مسجد نبوی را خُرد کردیم و مرکبهای سواری خود را در روضه نبوی بستیم و مرکبها آنجا را آلوده کردند و سپس از مدینه با سپاهی مجهز به قصد خراب کردن خانه خدا و کشتار مردم حرکت کردیم. چون به سرزمین بیداء رسیدیم مقداری در آنجا توقف کردیم. ناگاه صدایی بلند شد و گفت: ای سرزمین بیداء! ستمگران را در کام خویش فرو ببر و هلاک کن.

پس تمام سپاهیان در کام زمین فرورفتند و فقط من و برادرم باقی ماندیم که ناگهان فرشته‌ای نمایان شد و به صورت من و برادرم آنچنان کوبید که صورت ما به عقب برگشت و به برادرم دستور داد به طرف سفیانی برود و خبر هلاکت لشگرش را به او بدهد و به من هم دستور داد به نزد شما بیایم و بشارت هلاکت لشگر سفیانی را به شما برسانم و بدست شما توبه کنم که خدا توبه من را خواهد پذیرفت. سپس حضرت توبه او را می‌پذیرد و دست مبارکشان را بر صورت وی می‌کشند و به حالت اول بازگردیده با حضرت بیعت می‌کند و همراه ایشان خواهد بود.

با دقت در روایات به نظر می‌رسد که مسئله خسف (فرو رفتن در زمین) حدوداً یک ماه بعد از ظهور واقع می‌شود. زیرا در روایت داریم که وقتی سفیانی بر پنج شهر (فلسطین، اردن، دمشق، حلب و حمص) مسلط می‌شود، نُه ماه حکومت می‌کند. و از طرفی روایت داریم که هشت ماه پس از حکومت سفیانی حضرت مهدی ظهور خواهند کرد. پس باقی می‌ماند یک ماه از عمر حکومت وی که مطلوب ما ثابت می‌شود.

در روایت آمده است که تمام سپاه سفیانی با هم در زمین فرورفته‌اند اما این مطلب دلیل نمی‌شود که تمام آنها هم عقیده هستند، بلکه بعضی از آنها با اکراه یا تهدید سفیانی به آسیب رساندن به جان، مال یا ناموس آنهاست که جزو سپاه سفیانی می‌شوند. بنابراین صحیح است که عاقبتشان یکی هست ولی جزایشان یکی نیست و هر کدام طبق نیت هایشان در آخرت حساب و کتاب می‌شوند همان طور که پیامبر صلی الله علیه و آله می‌فرمایند: کل یبعث علی نیته یوم القیامه هر کس بر طبق نیتش برانگیخته می شود.

پانویس

  1. محمد بن ابراهیم نعمانی؛ الغیبه، تهران، مکتبه الصدوق، ۱۳۹۷ هجری قمری؛ ۲۷۹.
  2. ابن طاووس، سید علی بن موسی؛ الملاحم والفتن، قم، ناشر الرضی، ۱۹۷۸، چاپ پنجم، ص۱۳۶.
  3. کامل سلیمان؛ روزگار رهایی ترجمه یوم الخلاص، ترجمه لطیف راشدی، تهران، ارمغان طوبی، ۱۳۸۶، چاپ اول، ص۳۱۷.
  4. بحارالأنوار، همان، ج۵۲؛ ص۱۸۶.
  5. قرآن کریم، سوره سبا، آیه۵۱.
  6. الملاحم والفتن، همان، ص۶۸.
  7. امیرالمومنان علیه السلام، گفتار امیرمؤمنان در شناخت امام و حوادث آخرالزمان (ترجمه خطبه البیان)، تهران، جلی، ۱۹۹۶م، چاپ اول، ص۱۰۳.
  8. قرآن کریم، سوره نساء، آیه۴۷.
  9. بحار الأنوار، همان؛ ج۵۲؛ ص۲۳۸، عیاشی، محمد بن مسعود؛ تفسیر العیاشی، تهران، چاپخانه علمیه، ۱۳۸۰ هجری قمری؛ ج۱؛ ص۲۴۴، الغیبه، همان؛ ص۲۷۹.
  10. بحارالأنوار، همان؛ ج۵۳، ص۱۰.
  11. الغیبه، همان؛ ص۳۰۰، بحارالأنوار، همان؛ ج۵۲، ص۱۴۰، لباف، علی؛ یاد مهدی، تهران، بدر، ۱۳۷۴هـ.ش، چاپ دوم، ص۱۵۲.
  12. أبوحمزه الثمالی؛ تفسیر أبی حمزه الثمالی، تحقیق: أعاد جمعه و تألیفه: عبدالرزاق محمدحسین حرزالدین، مراجعه و تقدیم: الشیخ محمدهادی معرفه، قم، الهادی، ۱۳۷۸، چاپ اول، ص۲۷۴، أحمد بن حنبل أبوعبدالله الشیبانی؛ مسند الإمام أحمد بن حنبل، مصر، مؤسسه قرطبه، ج۶، ص۲۹۰، الحاکم النیشابوری، محمد بن عبدالله أبو عبدالله؛ المستدرک علی الصحیحین، تحقیق: مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۱ه-۱۹۹۰م، چاپ اول، ج۴، ص۴۷۵.

منابع